بسم الله الرحمن الرحیم
نقش ولایت در پیشرفت جامعه بشری
مقدمه
کمتر شیعه ای است که از کودکی مفهوم و نقش مهم ولایت در زندگی خود را احساس نکرده باشد اما با توجه به تعریف ویژه ای که در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی از ولایت مطرح شده که به معنای "بههمپیوستگی و همجبهگی و اتصال شدید یک عده انسانی که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحدند و در یک راه دارند قدم برمیدارند" می باشد و با توجه به سه بعد مهم آن یعنی حفظ پیوستگی داخلی، نفی وابستگی های خارجی و محور این به هم پیوستگی و نفی وابستگی به نام امام ، مساله می تواند در در این سه بعد بررسی گردد اما ما در این مقاله تنها به تاثیر و نقش امام در پیشرفت جامعه بشری می پردازیم.
ولایت
باید توجه داشت که در واقع ولایت همان توحید امتداد یافته یا مصداق یافته در جامعه است . مفهوم جدیدی از ولایت که در مقدمه ذکر شد این نکته را به انسان تذکر می دهد که بر خلاف تصور فردی که از امام وجود دارد در این کتاب اساسا جامعه در تعامل با ولایت بوده و این جامعه است که باید ولایت را ایجاد کند و نقش محوری و اساسی امام با توجه به مفهوم ولایت درصورتی که پیروان ولایت درصحنه باشند می تواند به ثمر برسد.
همچنین حضرت آقا در این کتاب در تمام بخش ها این تفکر را که همین که شخصی بداند حق با ائمه علیهم السلام می باشد دارای ولایت است را مورد نقد قرار می دهند و در مقام رد این تفکر می گویند پس مامون عباسی و منصور دوانیقی و عمروعاص و حتی معاویه را هم باید شیعه و دارای ولایت ائمه بدانیم در حالی که بر این اساس نباید صرف دانستن این نکته که حق حکومت و بیان احکام دین با ائمه بوده و یا حتی داشتن محبت به ائمه ع را به معنای داشتن ولایت بدانیم .بلکه شخص دارای ولایت همواره در تلاش برای اتصال و همبستگی بیشتر مومنان باشد و وابستگی فکری و عملی به امام و این جبهه داشته باشد.
پیشرفت
عوامل زیادی در پیشرفت جامعه می تواند نقش داشته باشد. حضور جامعه نخبگانی در صحنه اجتماع ، وجود مراکز پژوهشی مهم و تاثیر گذار، وجود دانشمندانی در زمینه های گوناگون، حضور نیروهای جهادی قوی در صحنه اقدام و عمل ، حاکمان صالح و کاردان ، مردمی فهیم و بصیر، منابع طبیعی کافی، نیروی انسانی کاردان و با تقوا، جمعیت جوان و .... اما از میان این همه تاثیر حاکمان صالح و کاردان بیش از عوامل دیگر می تواند اثر بخش باشد .جمله معروف "الناس علی دین ملوکهم[1]" نیز موید همین تاثیر گذاری است که شواهد تاریخی زیادی از جمله داستان ولید بن عبد الملک[2] در کلام رهبر انقلاب بسیار درس آموز است .
همچنین پیشرفت دارای ابعاد زیادی می باشد ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، نظامی که در هر کدام اثر ولایت به طور جداگانه می تواند بررسی گردد.البته باید توجه داشت ملاک پیشرفت نیز بسیار مهم است که نوع جهان بینی در این زمینه بسیار تاثیر دارد. جهان بینی مادی ملاک پیشرفت را تنها پیشرفت در زمینه های مادی و ساخت تجهیزات بیشتر برای راحت ترشدن زندگی مادی مد نظر دارد در مقابل جهان بینی الهی هم پیشرفت مادی و هم پیشرفت روحی و معنوی را مدنظر دارد تا بتواند انسان را به جایگاه حقیقی آن که هدف غایی از خلقت وی بوده برساند، جایگاهی که همه در آرزوی رسیدن به آن برای یافتن آرامش و آسایش حقیقی هستند و متاسفانه مصداق آن را اشتباه گرفته اند.[3] متاسفانه فضای حاکم بر گفتمان علمی به دلیل پیشرفت های ظاهری غرب، مادی بوده و پیشرفت را تنها در پیشرفت مادی منحصر می داند که باید این فضا با ایجاد گفتمان صحیح تغییر یابد.
پیشرفت جامعه
باید توجه داشت که پیشرفت فقط در جنبه مادی و توان مادی منحصر نمی باشد بلکه قسمت مهم و حتی اصلی آن قدرت و پیشرفت نرم افزاری و اندیشه ای است که این مهم توسط یک مکتب کامل الهی می تواند تامین گردد.
در زمینه تاثیر حاکمان هم استدلال عقلی و هم نقلی و هم شواهد تاریخی فراوان گواه آن است که هر جامعه ای که دارای حاکمان فاسد و بی توجه به امور کشور خود بوده در طول تاریخ نتوانسته به پیشرفت قابل توجهی دست یابند به عنوان نمونه در ایران حاکمان صفویه به دلیل برخورداری نسبی از فضائل اخلاقی انسانی اگر چه در حد ایده آلی نبوده اند اما با این وجود توانسته اند جایگاه ایران در آن دوران را به حد مطلوبی رسانده و باعث اقتدار و پیشرفت ایران شده به گونه ای که آثار تاریخی وابنیه باقیمانده از آن دوران رشد علمی و قدرت حکومت آن زمان را به رخ می کشد. اما در انتهای این سلسه و بعد از آن انحطاط حاکمان به خصوص در دوران قاجار و پهلوی باعث عقب ماندگی شدید ایران گردیده که متاسفانه هنوز بسیاری از مشکلات ایران ما به خاطر این عقب ماندگی تاریخی است .
دلیل عقلی
اما دلیل عقلی پیشرفت جامعه در اثر حضور حاکمان معصوم یا شاید بهتر بتوان گفت دلیل عقلائی واجتماعی آن این است که زندگی ما انسان ها خواه یا ناخواه چه فطرتا چه براساس نیاز ، اجتماعی است و همین عقل حکم می کند که انسان در این زندگی اجتماعی نیاز به ساختار و چهارچوب و تشکیلات دارد وبه صورت فردی[4] نمی توان این اجتماع را اداره کرد و در این تشکیلات نیاز به فردی بوده که در راس حاکمیت بوده و فصل الخطاب باشد[5] و عقل حکم می کند که هر چه این شخص از درجه عصمت بالاتری برخوردار باشد می تواند احکام را به درستی و بدون هوا و هوس اجرا کرده و تفاوتی میان افراد قائل نباشد و همچنین هر چه دارای علم بیشتری باشد قوانین بهتری را تشخیص و تعیین کرده و اجرا کند و از انجا که این چنین شخصی در بالاترین نقطه به نام امام معصوم نامیده می شود لذا حاکمیت امام معصوم بهترین شیوه حکومت می باشد.
وقتی شخص حاکم نیروها و غرائض خود را تحت حاکمیت خداوند در آورده باشد دیگر منافع شخصی حزبی و قومی نداشته تا دستگاه اداره کننده کشور دچار فساد سیستمی و فرسودگی شود. از سوی دیگر امام الگوبخش و نیرو بخش در تمام نهاد های اداره جامعه بوده و با مدیریت برآمده از فطرت و روح انسانی، تعالی بخش تمام نیروها و استعدادهای انسانی بوده به گونه ای که در صورت پیاده شدن کامل این الگو استعداد و توانایی حتی یک فرد هم به هدر نخواهد رفت و در خدمت اهداف بلند جامعه قرار خواهد گرفت و به تعبیر رهبری معظم انقلاب ولی یعنی قطب و قلب جامعه و اساسا الگوی مدیریت و حکمرانی جامعه اسلامی قابل مقایسه با هیچکدام از الگوهای سیاسی رایج در دنیا قابل نبوده چون برآمده از جان و فطرت انسانی است که البته متاسفانه کمتر به این مهم پرداخته شده است.
از بعد دیگر تربیت انسان ها در ابعاد گوناگون که خود یکی از ملاک های دیگر پیشرفت جامعه می باشد به وسیله حکمرانی که به تایید الهی همه این ابعاد را می شناسد و می تواند انسانها را به همین نقطه برساند نکته مهم دیگری است که تاثیر حکمرانی ولایت در پیشرفت جامعه را به اثبات می رساند. ولی الهی از جانب خدا مامور است که مطابق آیه شریفه" لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه"[6] عمل کرده و آیات و نشانه های الهی را برای مردم بیان کرده، زمینه رشد معنوی و تزکیه آنان و تعلیم و بستر سازی برای رشد علمی را فراهم کند. در چنین فضایی است که استعدادهای انسانی می توانند هماهنگ و همه جانبه رشد یافته و جامعه بشری را به رشد و پیشرفت برسانند.
دلیل نقلی
آیات و روایات متعددی ما را به این نکته رهنمون می کنند که حق حاکمیت تنها و تنها برای خدا و اولیائ او می باشد از سوی دیگر یکی از اهداف بلند از ارسال انبیاء اجرای قسط وعدل -که یکی از عوامل مهم در پیشرفت جامعه می باشد- مطرح شده است "ولقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط"[7] که اجرای این قسط و عدل تنها در سایه یک حکومت مقتدر می تواند شکل بگیرد لذا آیه به دلالت التزامی لزوم تشکیل حکومت را از اهداف رسالت معرفی می کند.
دقت در فراز و نشیب و علل سقوط حکومت ها ما را به این نکته می رساند که تقریبا همه این عوامل سقوط به دلیل حکمرانی حاکمان فاسد بوده است از جمله تضییع اصول انسانی و مقدم کردن امور فرعی و بی اهمیت ، کنارگذاشتن انسان های فاضل از مناسب اجتماعی و مقدم کردن انسان های ناصالح که در حدیثی از حضرت امیر علیه السلام [8] اشاره شده است یا اسراف کردن ، کم توجهی و عدم تنبه به اتفاقات ، مغرور شدن و ... که در احادیث دیگر اشاره شده است همه و همه به وسیله انتخاب حاکم صالح می تواند برطرف گردد .
یا این حدیث از نبی مکرم اسلام که می فرمایند وَ قَالَ ص صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاء[9] و حدیث دیگری از حضرت امیر علیه السلام که می فرمایند : "مردم به امیرانشان شبیه تر هستند تا پدارانشان"[10] و احادیث فراوان دیگر که فرصت اشاره و بررسی آنها نیست به خوبی تاثیر حاکم صالح را نشان میدهد .
نتیجه گیری
دلائل عقلی نقلی و هم تجربه تاریخی تاثیر حاکمان صالح بر پیشرفت جامعه در زمینه های مادی و معنوی را به اثبات می رساند در میان این حاکمان صالح، جایگاه امام معصوم ع جایگاه ویژه و ممتازی است که تمام صلاحیت های لازم برای مدیریت صحیح و کامل جامعه را دارا می باشد لذا اجرای این الگو در مفهوم ولایت و در زمان حاضر در مدل ولایت فقیه و ثمر دهی آن زمینه ساز ظهور تمدن اسلامی در سایه ولی عصر ارواحنا فداه خواهد بود .
منابع
کتاب : قرآن مجید ،طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن ،غرر الحکم و درر الکلم ، تحف العقول عن آل الرسول ، نهج البلاغه
[1] حدیث بودن این جمله معلوم نیست.
[2] مقام معظم رهبری در این باره فرموده اند : در یکى از تاریخها خواندم زمانى که ولیدبنعبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلى اهل جمعکردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار وقتى به همدیگر مىرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال اینها حرف مىزدند. بعد از ولید، سلیمانبنعبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمانسازى بود و به کاخسازى و ساختمانسازى خیلى عشق مىورزید. این مورخ مىگوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد مىآمدند، یکى مىگفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگرى مىگفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربنعبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ مىگوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم مىرسیدند، یکى مىگفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى مىگفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ 6/8/84
[3] جمله معروف امام خمینی ره که کارتر هم دنبال خدا بود موید همین معنا است. ایشان می فرمایند : یک کسى قدرت را کمال مىداند، دنبال قدرت مىرود. همه اینهایى که دست و پا مىزنند در دنیا، دنبال اینند که کمال مطلق را پیدا کنند؛ یعنى، همه دنبال اینند که خدا را پیدا کنند، متوجه نیستند خودشان.
[4] تنها آنارشیست ها قائل اند باید فردی زندگی کرد که نظریه آنان صحیح نبوده و عملا هم مورد پذیرش واقع نشده است .
[5] حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه در رد تفکر خوارج با عبارت لابد للناس من امیر بر او فاجر اشاره می کنند.
[6] آل عمران 164
[7] سوره حدید آیه 25
[8] یستدلّ على إدبار الدّول بأربع تضییع الأصول و التّمسّک بالفروع و تقدیم الأرذال و تأخیر الأفاضل: غرر الحکم و درر الکلم ص 800
[9] تحف العقول ص 50
[10] وَ قَالَ ع النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ. تحف العقول ص 208
- ۹۹/۰۳/۱۵