بسم الله الرحمن الرحیم
بحثی پیرامون نسبت ذنب به نبی مکرم اسلام در آیه دوم سوره فتح مجید ریاضیات
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا(1)
لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یهَْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا(2)
وَ یَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا(3)
همان طور که در ظاهر آیه دوم دیده می شود،ذنب به ضمیر کاف که مرجع آن نبی مکرم اسلام است نسبت داده شده است که بدون در نظر گرفتن سیاق و معنای آیات و هدف سوره (یعنی صرف کلمه ذنبک) توهم گناه نسبت به نبی اسلام را در ذهن خواننده ایجاد می کند .
همان طور که به طور تلویحی در بالا اشاره شد این یکی از مشکلاتی است که در هر متنی که ما قواعد متن خوانی را رعایت نکنیم دچار آن خواهیم شد که آن خواندن الفاظ بدون توجه به جمله ای که آن کلمه در آن به کار رفته و به اصطلاح در نظر گرفتن سیاق و قرائن لفظی و معنوی متصل و منفصل و قرائن لبی که در کنار آن است می باشد.
در اینجا نیز خواننده به صرف خواند کلمه ذنبک بدون توجه به جمله ای که در آن این کلمه به کار رفته است این توهم را می کند که پس پیامبر اسلام معصوم نیست و این عقیده که علماء شیعه و برخی از علمای اهل سنت بر آن تاکید دارند که پیامبر باید معصوم باشد بی دلیل و مورد تایید قرآن نمی باشد.همان طور که عده ای همین گمان را برده اند.
در حالی که اگر شخص کمی تامل در معنای آیه قبل کند که می فرماید ما برای تو فتح و پیروزی آشکاری را رقم زدیم برای اینکه گناهان گذشته و آینده ات را ببخشیم ؛می فهمد که این ذنب به اصطلاح ذنب در معنای اصطلاحی خود نزد مسلمانان نیست.چرا که چگونه گناهان گذشته و آینده پیامبر باعث این فتح شده اند؟!
که اینجا لازم است بحث عصمت که قرینه لبی این آیه هست را هم اشاره کنیم که اگر پیامبر معصوم نباشد اساسا فلسفه فرستادن این رسول و تبعیت ما از وی از بین خواهد رفت چگونه ممکن است ما از پیامبری تبعیت کنیم که هرگونه اشتباهی ممکن است از وی سر بزند یا حتی اشتباهاتی از قبیل اشتباهات یک انسان دانا .چون پیامبر دارای جایگاه ویژه ای است باید در تمام زمینه ها از خطا به دور باشد تا ما با اطمینان قلبی از وی تبعیت کنیم و گرنه اگر در هر جایی ما تردید کنیم که آیا پیامبر درست گفت یا نه و برویم تحقیق کنیم این چه فرقی با یک فرد معمولی یا یک رهبر سیاسی کرد؟! دیگر ما خود رهبر خود را انتخاب کرده و صحبت های وی که صحیح به نظر می آید را رعایت و هر کدام غلط بود را عمل نمی کنم!
لذا در بررسی هر آیه این قرینه که مویدات روایی و قرآنی متعددی هم دارد باید مد نظرمان باشد که اگر چنین برداشت غلطی هم کردیم با در نظر گرفتن این قریبه لبی باید مجددا بررسی شود یا نهایتا تاویل شود.
اما اگر حتی این قرینه لبی را هم در نظر نگیریم باز هم این آیه دلالت بر صدور ذنب اصطلاحی که عملی مذموم نزد خداوند است نمی کند چون سیاق آیه این مفهوم را نمی رساند چون عاقلانه نیست گناه پیامبر باعث این فتح باشد.
اما همین جا هم به مناسبت خوب است به این نکته هم اشاره کنیم که ما هنگامی که با یک واژه در دستگاه واژگانی قرآن مجید روبرو می شویم باید دقت کنیم که این واژه آیا معنای لغوی خود قبل از اسلام را هنوز دارد یا معنای اصطلاحی که اسلام آن را تصحیح کرده دارد یا یک اصطلاح در زبان عربی یا یک اصطلاح علمی است که در قرآن به کار رفته است . به عبارت دیگر آیا این واژه تحول معنایی یافته است یا خیر ؟ قبل از اسلام بعد از اسلام در دوران اخیر و... که این عنوان بحثی است که در کتاب های اصولی هم تحت عنوان حقیقت شرعیه و متشرعه هم بحث شده است.البته خود قرآن و سیاق آیات برای یافتن این نکته به ما کمک می کند .
حال کلمه ذنب در کتاب های لغت همین گونه است یک معنای لغوی دارد که به معنی دنباله و پیرو و اثر کاری است[1] راغب می گوید :"الذَّنْب: در اصل بدست گرفتن دنباله و دم چیزى است.ذنبته: به دمش زدم و آنرا گرفتم.
ذَنْب: بطور استعاره در هر کارى که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چیزى بکار رفته است از این روى واژه- ذنب- باعتبار نتیجهاى که از گناه حاصل مىشود، بد فرجامى و تنبیه و سیاست نامیده شده، جمع ذنب- ذنوب- است.[2]"
و یک معنای اصطلاحی که انجام ندادن امرخداوند است که در اصطلاح متشرعه ذنب به همین اطلاق می شود .حال در هر جا که به این واژه برخورد کردیم باید ببینیم این واژه کدام معنی را می دهد.
از جمله در این آیه معنای اصطلاحی با سیاق آیات جور در نمی آید پس می ماند معنای لغوی که از قضا هم معنا را درست می کند هم با شان نزول و تفاسیر معصومان هم مطابق است .
آن معنا این است که دنباله واثر کار تو را خداوند به وسیله این فتح از بین خواهد برد.
حال پس از این معنای ظاهری و لفظی سوالات متعدد به وجود می آید که داستان چه بوده است .و منظور این آیه چیست ؟مگر پیامبر چه کاری کرده اند؟در نظر چه کسانی اثرات کار پیامبر پاک می شود؟این فتح کدام فتح است ؟ چگونه وعده خداوند تحقق پیدا کرد و ...
با بررسی شان نزول آیه و روایات این مسائل روشن تر می شود.
همان طور که می دانیم در روایات آمده است که پیامبر اکرم در خواب دیدند که در کعبه احرام بسته و اعمال عمره به جای می آورند این درحالی بود که هنوز مسلمانان گروه اندکی در مدینه بودند و جنگ بدر و احد و خندق به تازگی تمام شده بود ،حال نبی مکرم با این خواب مامور شدند که به سمت مکه حرکت کنند .برای این منظور گروهی از صحابه هم با کشمکش هایی همراه حضرت شده و قصد عمره می کنند که در آنزمان یعنی ماه ذی قعده سال ششم هجرت این اتفاق افتاد.
خبر که به مشرکان رسید آنان قسم یاد کردند که اجازه نخواهند داد که پیامبر و اصحابش وارد مکه شوند لذا در جلوی مسیر آنان راه را بر پیامبر و اصحاب بسته و بالاخره در جایی به نام حدیبیه پیامبر توقف کردند تا راه حلی بیابند .
مشرکان نمایندگانی را به سوی نبی مکرم فرستاده تا اوضاع را بررسی کنند که پیامبر به چه علت آمده و چه قصدی دارند که پس از رد و بدل کردن حدود پنج نماینده آنان اطمینان یافتند که حضرت قصد جنگ ندارند لذا شروع به مذاکره برای منصرف کردن حضرت از سفر خود کردند به وسایل مختلف که در نهایت منجر به پیمانی شد که در تاریخ به نام صلح حدیبیه معروف شد که مفادی داشت که برخی از آنان به ظاهر بر علیه مسلمانان بود که همین امر سبب برخی اختلافات در اصحاب نبی مکرم شد اما پیامبر با تدبیرات زیرکانه خود آن را قبول کرده و تاریخ ثابت کرد که چقدر این پیمان به نفع مسلمانان بود.
به هرحال مسلمانان در آن سال موفق به انجام عمره نشده و با حالت مایوسی به سوی مدینه باز می گشتند که این سوره نازل شد انا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و ...ما برای تو فتح مبینی رقم زدیم برای آنکه دنباله کارهایت و آثار آن را از بین ببریم با در نظر قرار دادن قرائن حالیه که مشرکان چه تصورات غلطی در مورد حضرت میکردند که هر لحظه می خواستند در صورت امکان انتقام خود را از پیامبر بگیرند که خداوند در این آیه وعده حتمی [3] می دهد که برای آنکه این تصورات مشرکان را در مورد تو پاک کند وشستشو دهد فتح مبینی را برای تو رقم زده است که علاوه برآن باعث اتمام نعمت و هدایت به صراط مستقیم و نصرت قدرتمندانه خداوند خواهد شد.
در آینده[4] آنچنان اسلام فراگیر می شود که دیگر تمام این نسبت ها و تهمت ها و تصورات غلط در مورد تو را از بین می برد که این نکته ای است که هم تاریخ گواه آن است هم با تصور درست مساله به راحتی تصدیق می شود -که هر حکومتی در صورت فراگیر شدن و قدرتمند شدن و تحقق بخشیدن به آرمان های خود نسبت های غلط و تصورات غلط و اشتباهی که در مورد آن می شده است را از بین خواهد برد یعنی عمل صحیح ،ایده شخص را هم اثبات می کند چون تحقق عینی یافته است - و هم مفسرانی مانند علامه طباطبایی رحمه الله علیه بر آن صحه گذاشته اند .در تفسیر نمونه هم به این نکته اشاره شده است.
البته از این آیات نکات بسیار زیاد دیگری میتوان بدست آورد که مجال مناسب خود را می خواهد از جمله اینکه تحقق کامل این وعده در هنگام ظهور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه خواهد بود و اینکه این فتح در طول تاریخ استمراری خواهد بود نه مقطعی و گذرا و اینکه چرا غفران ذنوب گفته شده نه کفران سیئات و ....
این برداشت از آیه در روایت به آن اشاره شده است از جمله در جلسه ای که مامون خلیفه عباسی لعنه الله علیه ترتیب داده بود برای سوال کردن از حضرت اشکالات متعددی که به نظر در بحث عصمت انبیا مطرح بود آمده است از جمله همین اشکال که حضرت به این صورت جواب آنان را می دهند :
....فَقَالَ الْمَأْمُونُ لِلَّهِ دَرُّکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ قَالَ الرِّضَا ع لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ عِنْدَ مُشْرِکِی أَهْلِ مَکَّةَ أَعْظَمَ ذَنْباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّهُمْ کَانُوا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ سِتِّینَ صَنَماً فَلَمَّا جَاءَهُمْ ص بِالدَّعْوَةِ إِلَى کَلِمَةِ الْإِخْلَاصِ کَبُرَ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ عَظُمَ وَ قَالُوا أَ جَعَلَ الْآلِهَةَ إِلهاً واحِداً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عُجابٌ وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرادُ ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلَّا اخْتِلاقٌ فَلَمَّا فَتَحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَبِیِّهِ ص مَکَّةَ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ مَکَّةَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ عِنْدَ مُشْرِکِی أَهْلِ مَکَّةَ بِدُعَائِکَ إِلَى تَوْحِیدِ اللَّهِ فِیمَا تَقَدَّمَ وَ مَا تَأَخَّرَ لِأَنَّ مُشْرِکِی مَکَّةَ أَسْلَمَ بَعْضُهُمْ وَ خَرَجَ بَعْضُهُمْ عَنْ مَکَّةَ وَ مَنْ بَقِیَ مِنْهُمْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى إِنْکَارِ التَّوْحِیدِ عَلَیْهِ إِذَا دَعَا النَّاسَ إِلَیْهِ فَصَارَ ذَنْبُهُ عِنْدَهُمْ فِی ذَلِکَ مَغْفُوراً بِظُهُورِهِ عَلَیْهِم....[5]
در احتجاج طبرسی هم این نکته اشاره شده است .
نکته مهم دیگر که به آن می توان اشاره کرد تقدیم "لک" بر الله است که طبق قاعده تقدیم ما حقه التاخیر تفید الحصر این یک حصر و ویژگی مخصوص پیامبر اسلام است که خدا برای اینکه آثار اعمال فقط تو را پاک کند این فتح را نصیب تو کرد،که این انحصار خود موید دیگری هم برای این برداشت خواهد بود به علاوه اینکه نامربوط بودن بسیاری از تفاسیر ذیل این آیه را نشان میدهد.
البته بحث از اینکه این آیه در مورد صلح حدیبیه یا فتح مکه یا فتح خیبر و ... است بحث فرعی است که در جای خود باید به آن پرداخته شود.
این بهترین وجهی است که برای آیه می توان در نظر گرفت که هم مطابق الفاظ و ظاهر است و هم درروایات معتبر به آن اشاره شده است .
اما از آنجا که بحث پیرامون این آیه در طول تاریخ زیاد بوده است یک از وجه هایی که در برخی از روایات به آن اشاره شده این است که منظور از این ذنب ،ذنب امت پیغمبر است که چون رابطه آن حضرت با امت خود رابطه تنگاتنگی است گناهان امت به حضرت نسبت داده شده است .این تفسیر خلاف ظاهر است زیرا چگونه این امر دلیل فتح مبین می تواند باشد؟! یعنی خداوند برای غفران گناهان امت پیامبر این فتح را رسانید !! بعد این امر موجب جرات بر گناه نخواهد شد؟[6]
..ورد فی الحدیث و التفسیر، ان المراد به ذنب امته [7]...
برخی دیگر این گناهان را گناهان شیعیان علی بن الی طالب علیه السلام می دانند که از جمله داریم:
.... ثم إن اللّه سبحانه بشّر رسوله بأنه قد رحم أمّته، و غفر ذنوبهم، و أکمل دینهم، و أتم نعمته علیه و نصره، و جعل هذه المقامات و الکرامات و العطیات کلّها لعلی علیه السّلام، و نزل ذلک فی آیة واحدة من کتابه سبحانه و تعالى على رسوله و على أمّته، فقال: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً و الفتح کان على ید علی، ثم قال: لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ قال ابن عباس: إن اللّه حمل رسوله ذنوب من أحبّ علیا من الأوّلین و الآخرین إکراما لعلی فیحملها عنهم إکراما لهم فغفرها اللّه إکراما لمحمد صلّى اللّه علیه و آله ثم قال: وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ یعنی بعلی، و إلیه الإشارة و البشارة بقوله: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی ثم قال:وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً و کان النصر فی سائر المواطن بأسد اللّه الغالب و سیفه الضارب، وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً. فهذا علی به الفتح، و على یده النصر و بحبّه الغفران و الآمال، فکمال الدین و تمام النعمة على المؤمن، و به الهدایة و هو الغایة و النهایة.[8]...
این تفسیر ها ،مشهور به تفاسیر باطنی اند که روش خاص خود را دارند و اگر چه این احادیث می توانند درست باشند که در جای خود انشاء الله بحث خواهد شد نباید اینگونه تفاسیر رواج یابند زیرا باعث بی موالاتی شیعیان می شود که این نکته ای است که امام صادق علیه السلام به مفضل بن عمر هم اشاره می کنند که : فقال المفضّل: یا مولای أیّ ذنب کان لرسول
اللّه؟ فقال الصادق علیه السّلام: یا مفضّل إنّ رسول اللّه قال: اللهمّ حمّلنی ذنوب شیعة أخی و أولادی الأوصیاء ما تقدّم منها و ما تأخّر إلى یوم القیامة و لا تفضحنی بین النبیّین و المرسلین من شیعتنا فحمّله اللّه إیّاها و غفر جمیعها.
قال المفضل: فبکیت بکاء طویلا و قلت: یا سیدی هذا بفضل اللّه علینا فیکم، قال الصادق علیه السّلام: یا مفضّل ما هو إلّا أنت و أمثالک، بلى یا مفضّل لا تحدّث بهذا الحدیث أصحاب الرخص من شیعتنا فیتکلّمون على هذا الفضل و یترکون العمل فلا نغنی عنهم من اللّه شیئا لأنّا کما قال اللّه تعالى فینا لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ.[9]
بحث در مورد این تفاسیر را به جای خود موکول خواهیم کرد به هر حال بر فرض صحت این روایات ،اینها ممکن است باطن هایی دیگر از این آیه باشند اما ظاهر نیستند.
عده ای دیگر منظور از گناه در این آیه را گناهان آدم و حوا دانسته اند که بی ربطی آن به بحث دیگر کاملا معلوم است .
به هر حال نکته ای که هدف این مقاله بود این بود که از ظاهر این آیه به هیچ وجه عصمت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم زیر سوال نمی رود.
منابع
- قرآن کریم
- تفسیر المیزان
- تفسیر نمونه
- شبهات حول عصمه النبی صلی الله علیه سلم فی ضوء السنتة النبویه الشریفه :عماد الشربینی
- مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المومنین علیه السلام
- عوالی الئالی
- عیون اخبار الرضا علیه السلام
- مفردات راغب
- العین
- لسان العرب
- فرهنگ ابجدی
- الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب عجل الله تعالی فرجه الشریف
- فرازهایی از زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم.
- تفسیر قمی.
- احتجاج طبرسی
- بحارالانوار
[1] و الذَّانِبُ: التابع للشیء على أثره.العین جلد 8 ص 190 .قال الفراء :یقال ذنب الفرس : لسان العرب جلد 1 ص 389.مانند دم اسب که دنبال وی است همیشه.
[2] ترجمه مفردات راغب ج2 19
[3] با فعل ماضی
[4] فعل مضارع لیغفر
[5]عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج1 ؛ ص202
[6] اگر چه در برخی از لغتنامه ها ذَنَب الرجل را به معنی اتباعه(لسان العرب جلد 1 ص 389) دانسته اند اما اولا در آیه مصدر آمده است ثانیا این برداشت با حصر به خاطر" لک" سازگار نیست .
[7] عوالی الئالی جلد 1 ص 336
[8] مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المومنین علیه السلام ص 322
[9] الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب عجل الله تعالی فرجه الشریف ص229
- ۹۳/۱۱/۰۳