http://www.hadith.net/n567-e7053-p18.html
چکیده مباحث ارائه شده از سوی استاد سید علیرضا حسینی(شیرازی)
دست یابی به مفهوم توثیق و تضعیف از طریق تتبع در استعمال آنها در کلام صاحبان آثار رجالی موضوع این نشست علمی بود.
راویان معرفی شده در کتب رجالی به دو گروه صاحبان آثار مکتوب حدیثی و ناقلان حدیث تقسیم میشوند. بررسی آماری نشانگر آن است که غالب رواتی که توثیق و تضعیف شدهاند، از گروه صاحبان آثاراند.
اگرچه اسامی روات از زمان رسولالله(ص) در کتب رجالی درج شدهاست، اولین توثیق و تضعیف درباره راویان عصر امام باقر(ع) وارد شده است. این دوران آغاز طرح کلان ائمه(ع) برای ساماندهی جامعه شیعه از طریق نشر احکام فقهی بوده است.
جریان غلات به تحریف عقاید و اباحهگری رفتاری دامن میزند. در برابر امام باقر و امام صادق(ع) جامعه شیعی را از در افتادن به دام این گروه بازداشتند.
معرفی روات مورد اعتماد از سوی امام باقر و امام صادق(ع) و نهی از معاشرت با غلات راهکاری برای صیانت جامعه شیعه از معارف غالیان بوده است.
فهرست راویانی که از سوی امام صادق(ع) تایید شدهاند منطبق با طبقه اول اصحاب اجماع است و خصوصیت بارز ایشان فقهمداری در نقل احادیث است.
حساسیت بالایی که در میان روات برای اجتناب از انحراف غلات پدید میآید موجب میشود راویانی که مضامینی شبیه به عقائد غلات را نقل میکنند، تضعیف شوند. به طور مثال کسانی که ناقل روایات علم غیب امام اند متهم به غلو و تضعیف میشوند. این تضعیفات که مبنای کلامی دارد، حجت نیستند.
غالب راویانی که تضعیف شدهاند متهم به غلو و ارتفاع در مذهباند.
در برابر، توثیق شدگان کسانی هستند که آثار حدیثیشان فقه مدار است.
نزد رجالیون آن دوران ضعف راوی به معنای عدم پذیرش روایاتی است که منفردا نقل میکند و به معنای دروغگویی نیست.
راوی ثقه نیز کسی است که روایات منفرد کتاب او قابل اعتماد است.
در این فضا راوی احادیث فقهی که منقولاتاش با متعارف روایات فقهی هماهنگ باشد، توثیق میشود.
نتیجه: معنای توثیق راوی، تایید محتوای آثار حدیثی مکتوب وی و تضعیف به معنای عدم پذیرش روایات منفرد راوی است.
رویکرد رجالی موجود که در پی مکتب رجالی حله پدید آمده است با آنچه در میان رجالیون متقدم رایج بوده ، تفاوت دارد. برای داوری در این باره تاملی فقیهانه با لحاظ قرائن تاریخی لازم است.
توثیق راوی به معنی توثیق کتاب اوست.
سر اذکار وارد شده برای خارج شدن از کثرت است .
بسم الله الرحمن الرحیم
معرفت النفس
در این مقاله سعی شده برداشت های مختلف درباره بحث "معرفت النفس" ،به طور اجمالی فقط از نظر خواننده بگذرد ولی بحث نقد و بررسی دقیق آن در هر بخش نیاز به بررسی های مبسوط تری دارد که در حد این مقاله نیست.این برداشتها به پنج قسمت اساسی معرفت النفس اخلاقی ،طبی ،فلسفی ، عرفانی و معرفت النفس در روایات امامیه نخستین تقسیم شده و در نهایت دو فصل در مورد ویژگی های روح و نفس در روایات به طور تیتروار ارائه شده و در نهایت معرفت النفس در قرآن مورد بررسی قرار گرفته است .
انگیزه اصلی از این مقاله ارائه برداشتهای مختلف وگاه متناقض در بحث معرفت النفس بوده و سعی بر این بوده در حد توان نگارنده ،حداقل ، برداشت ها و تفاسیر مختلف در این زمینه ارائه شود تا خواننده با این اقوال آشنا شده و بتواند تصمیم نسبتا آگاهانه تری بگیرد.
البته باید توجه داشت این تفکیک که در این مقاله شده ممکن است در خیلی از آثار بزرگان تخلیط شده و به صورت ترکیبی از این قسمت ها ارائه شده باشد که در مورد تاثیرات متقابل این برداشت ها نیاز به بحث مجزایی می باشد.
بی شک یکی از راه های رسیدن به خدا و خداشناسی معرفت النفس است . البته با توجه به شهر نشینی و زندگی اجتماعی جدید بشر نسبت به روش های دیگر خداشناسی مانند روش آفاقی در شرایط فعلی شاید این روش بهترین راه باشد .شاید معروف ترین حدیثی که در این باب خیلی شنیده شده باشد حدیث "من عرف نفسه فقد عرف ربه" است یا" انفع المعارف من عرف نفسه" .